دولت درحالی فاقد یک شبکه مستقل تلویزیونی است که صدا و سیما نیز آشکارا جهتگیری خود را خلاف رویکردهای دولت قرار داده است. مسأله این است؛ اکنون که عملاً انحصار صدا و سیما شکسته شده است، آیا میتوان ایجاد یک شبکه دولتی را طرح کرد یا به آن امید داشت؟ سیداحسان قاضیزاده، عضو شورای نظارت بر صدا و سیما معتقد است که نیازی به این امر نیست.
نماینده فریمان در مجلس میگوید که اشکال، در دولت است که توانایی ارتباط با مخاطب را ندارد یا از سازوکارهای ارتباطی نوین به خوبی بهره نمیبرد. او ضمن تأیید دیدگاه سیاسی برخی مدیران صدا و سیما، آن را بلااشکال میداند و میگوید که همه دیدگاههای سیاسی در این رسانه نماینده دارند. این گفتوگو را بخوانید.
٭٭٭
* بر اساس تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی، فعالیت سازمان صدا و سیما انحصاری است، اما در همین شرایط شبکه امام رضا(ع) راهاندازی شده است.
شبکه امام رضا ماهوارهای است و داخلی نیست. شبکههای ماهوارهای زیادی خارج از کشور راهاندازی شدهاند که مربوط به برخی از علماست. اما در چارچوب قانون اساسی، راهاندازی شبکههای داخلی تنها در اختیار سازمان صدا و سیما است و این رسانه متعلق به همه قوا، نیروها و جریانهای کشور است.
دولت یا سایر ارکان، در فضای مجازی یا بسترهای دیگر، رسانه و خبرگزاری خود را دارند، اما رادیو و تلویزیون یک رسانه ملی است و در خدمت همه قرار دارد. اینکه بگوییم یک قوه یا یک مجموعه، یک شبکه مستقل داشته باشند، به معنی نپذیرفتن ملی بودن صدا و سیماست که نه به مصلحت آن قوه است، نه به مصلحت رسانه ملی.
* در حال حاضر شبکه افق صداو سیما جهت دهی و گفتمان منتقدان دولت را پوشش میدهد. با توجه به این موضوع و بخصوص اینکه قوه مجریه حدود 80 درصد بار اجرایی کشور را عهده دار است آیا نمیتوان انتظار داشت که قوای سه گانه هم شبکههایی داشته باشند؟
اولاً که شبکه «افق» شبکهای در چارچوب سازمان صدا و سیماست و مدیران آن را صدا و سیما انتخاب میکند و نظارت بر برنامهها و مسئولیت آن نیز بر عهده همین سازمان است. اما اینکه مجلس، قوه قضائیه یا دولت برای خود یک شبکه راهاندازی کنند، باعث خواهد شد که نهادها و ارکان دیگر کشور هم چنین تقاضایی را مطرح کنند. در این صورت باید به تعداد دستگاههای اجرایی کشور، نهادهای حاکمیتی، نیروهای نظامی و انتظامی شبکه ایجاد کنیم. مسأله دیگر، مخاطبپذیری است، نمیتوان تضمین کرد که این شبکهها مخاطب داشته باشند.
نکته سوم اینکه حتی اکنون هم این قوا و بخشها، هرکدام تولیدات چند رسانهای دارند و عملکرد خود را برای مردم تشریح میکنند. مردم با بحران نبود منابع خبری رو به رو نیستند که فکر کنیم یک خلأ خبری وجود دارد. دولت اکنون خبرگزاریها و نشریات بسیاری دارد. بنابراین، تکثر در منابع خبری، لزوماً به افزایش مخاطب منجر نمیشود. بحران مخاطب در دولت، به علت نبود شبکه نیست، بلکه ناشی از نوع و نحوه ارائه پیام است.
بحران مخاطب مسألهای است که بیش از همه، صدا و سیما به آن دچار است.
همین طور است، اما ما نباید صورت مسأله را تغییر دهیم. اکنون روزنامههای سراسری موجود در ایران، بیشتر از میانگین روزنامههای دنیاست. اما این امر به افزایش شمارگان روزنامهها منجر شده یا کاهش واقعی شمارگان داشتیم؟ بنابراین با تکثر رسانهها نمیتوانیم به هدف افزایش مخاطب دست یابیم، ولو اینکه افزایش بیرویه شبکههای رادیو تلویزیونی هم به افزایش مخاطب منجر نمیشود.
* قطعاً نمیشود. اما دولت معتقد است که سیاستهایش به خوبی در صدا و سیما تبیین نمیشود. ضمن اینکه انتقاد از صدا و سیما فقط مختص به دولت نیست.
میزان آنتنی که در اختیار دولت هست، چندین برابر سایر قواست. سال گذشته در هفته دولت، یک وزیر 9 ساعت در ساختمان تولید بود؛ یک ساعت در پخش بود و یک ساعت در ضبط. معاونان وزیران و رؤسای سازمانهای دولت بیشتر از نمایندگان مجلس یا قوه قضائیه در صدا و سیما حضور دارند.
ضمن اینکه دولت به لحاظ مالی در ساخت برنامهها مشارکت میکند و به دنبال آن، سهم زیادی هم از آنتن را به خود اختصاص میدهد. البته این ناشی از این است که نه 80 درصد، بلکه 60 درصد امور کشور با دولت است. اما دولت با بحران تریبون رو به رو نیست که بگوید من از صدا و سیما تریبون میخواهم و این رسانه تریبون در اختیار من قرار نداده است. اما اینکه خواست حداکثری چیست، واقعیت این است که اکنون در مجلس، نمایندگان بارها به من مراجعه میکنند که چرا شبکههای استانی به نسبت تلاش هایشان به آنان توجه نمیکند.
* بنابراین، طبق گفته شما، هر سه قوه به سهم خود به عملکرد صدا و سیما نقد دارند. چرا این گونه است؟
ما باید در شورای نظارت میزان عملکرد هر قوه را بررسی کنیم و سقف برنامهای پیشبینی کنیم. این میتواند یک پیشنهاد باشد که میزان پوشش هر قوه در صدا و سیما، براساس عملکرد آن قوه باشد.
* چرا این پیشنهاد، ایجاد یک شبکه مستقل نباشد؟
برای شبکه مستقل، باید طرح خود را به شورای نظارت بدهند و بگویند که عملکرد ما در این حوزه به صورت کامل منعکس شود. ممکن است صدا و سیما بپذیرد یا نپذیرد، اما اینکه شبکهای خارج از ساختار صدا و سیما وجود داشته باشد، خلاف قانون اساسی است.
* از دیدگاه شما شبکه مستقل برای دولت قابل طرح است؟
دولت و صدا و سیما باید با هم بحث کنند که از ظرفیت موجود، بخشی از ساعات در اختیار دولت، قوه قضائیه یا مجلس گذاشته شود. مانند مذاکرات مجلس که اکنون به صورت مستقیم از رادیو پخش میشود و مذاکرات هیأت وزیران یا مذاکرات جلسه مسئولان عالی قضایی هم می تواند از رادیو و تلویزیون پخش شود. این امر نیازمند تفاهم دولت و رادیو تلویزیون است.
* فکر نمیکنید در صورت وقوع چنین اتفاقی، بسیاری از مناقشههای فعلی از میان میرود؟
این هم میتواند یک پیشنهاد کاربردی باشد. دوستان پیشنهادات خود را به شورای نظارت بر صدا و سیما ارائه کنند. آنجا نمایندگان هر سه قوه حضور دارند و ما با دوستان صدا و سیما صحبت کنیم تا به یک جمعبندی برسیم. اما با این فکر که مشکلات یک قوه با اختصاص یک شبکه به آن حل میشود، مخالفم. بهعنوان کارشناس رسانه و تبلیغات معتقدم ضعف اطلاعرسانی دولت با ارائه مطالب کیفیتر و متناسب با نیاز جامعه حل میشود، نه با افزایش کمیت.
* شما بر محتوای پیام اشاره دارید. اتفاقاً بحث دولت همین است که بیش از کمیت، صدا و سیما در تعیین محتوا بیطرف نیست.
این طور نیست. الان برنامههای مشارکتی بسیاری پخش میشود که به طور کامل، تولید روابط عمومی وزارتخانه هاست. این پیامهای رسانهای در بهترین زمان از صدا و سیما پخش میشود. اما ساختار محتوایی این برنامهها ضعیف است.
* این برنامههایی که شما به آن اشاره میکنید، برنامه تبلیغاتی است و نمیتوان آن را با خبر یا گزارش برابر دانست.
مشکل در ساختار محتوایی ضعیف برنامههایی است که از سوی روابط عمومیها تهیه میشود. این برنامهها برای مردم کسلکننده است، والا دولت زمان طلایی پخش برنامهها را در اختیار دارد. دولت باید روابط عمومیهای خود را بازسازی و اصلاح جدی کند. در حوزه خبر هماکنون حجم اخبار دولت چندبرابر اخبار مجلس و قوه قضائیه است. ضمن اینکه وزیران دولت باید توانایی ارتباط با رسانهها را داشته باشند و علاوه بر توانمندیهای تخصصی و فنی، میبایست هنر ارتباط با رسانهها را هم داشته باشند.
کار دولت هم چند برابر این قواست.اما این دلیل نمیشود که کل اخبار را به قوه مجریه اختصاص داد.
* مسأله این است که اگر دولت حرفی میزند، صدا و سیما سلیقه سیاسی خود را در محتوایی که به مخاطب ارائه میشود، دخالت میدهد. برای حل این مسأله، میشود یک شبکه مستقلی ایجاد کرد که در چارچوب ساختار صدا و سیما، دولت سیاستهای کلان خود را برای مردم تبیین کند.
هر کس یک سلیقه و دیدگاهی دارد و نمیتوان انتظار داشت که همه باید تابع یک سلیقه باشند.
مثالی بزنم. یکی از همکاران ما گفت که پس از نشست خبری سخنگوی دولت که در آن درباره قرارداد توتال صحبت کرده بود، تنظیمکننده خبر در صدا و سیما این توضیحات را کافی ندانسته بود و این دیدگاه خود را در تنظیم خبر این نشست، دخالت داده بود. از این مثال، میشود دریافت که چون جنس این چالشها، نرم افزاری و کیفی است، نمیتوان تنها به کمیت برنامهها استناد کرد. 30 سال است که درباره نحوه انتقال و پخش اخبار در صدا و سیما بحث میشود. اینها بحث نظری است و حل شدنی نیست.
شبکه خبر سخنان سخنگوی دولت را زنده پخش میکند و درعین حال سخنرانی رئیس جمهوری یا برخی سخنرانیهای وزیران زنده پخش میشود و تنظیم نمیشود، درحالی که جلسات علنی مجلس به صورت زنده از سیما پخش نمیشود.
پس 290 نماینده مجلس شورای اسلامی چه بگویند؟ معتقدم اگر همه این طور نقادانه بحث کنند و فقط منافع خود را مطرح کنند، کار پیش نمیرود. به نظر من راه حل، در تفاهم است، ضمن اینکه نمیتوان انتظار داشت همه یک جور فکر کنند. باید با حفظ دیدگاهها و مواضع متفاوت، پیامهای خود را عرضه کنیم، مخاطب خود پیام را دریافت میکند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، صفحه 21 ، تاریخ انتشار: 19 تیر 1396، شماره: 6539 .